در میان بیخودی، آرامش دل یافتم
من ز گرداب محبت، ذوق ساحل یافتم
خضر و سرگردانی سرچشمه حیوان، که من
لذت عمر ابد از تیغ قاتل یافتم
اضطراب ناز از بهر نیازست اینقدر
کعبه را هم تیرهروز از هجر محمل یافتم
ذوق سرگردانیام آواره دارد هر طرف
ورنه من در گام اول، ره به منزل یافتم
چون نهم سر در پی دل، وز که جویم زو سراغ؟
در بیابانی که صد چون خضر، بسمل یافتم
گرد شمع دل به گردم همچو فانوس خیال
تا چو قدسی جای او در خلوت دل یافتم