قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۹

ما حرف سود خویش برای زیان زدیم

خرمن چو گل به نیت باد خزان زدیم

من بعد، ما و حلقه رندان، چه سود کرد

چندان که حلقه بر در هفت آسمان زدیم

طول امل درازتر از روزگار بود

در زلف یار، دست ز کار جهان زدیم

ما را حجاب دام، نفس در قفس شکست

یک بار اگر به سهو، دم از آشیان زدیم