قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۰

سپندوار بر آتش چو اضطراب کنم

ز سوز دل، جگر شعله را کباب کنم

شود ز لذت نظاره چشم من محروم

به وقت دیدنش از بس که اضطراب کنم

به یاد لعل تو شبها به محرومی

ز خون دل، قدح خویش پرشراب کنم

دم شهادت خود، خوش تنعمی دارم

که زخم از دم شمشیر انتخاب کنم