بس که دود آه عاشق پرده افلاک شد
سینه افلاک از داغ کواکب پاک شد
پا ز عزت بر زمین ننهد ملک در شهر عشق
بس که در هر کوچهاش جسم عزیزان خاک شد
اتحادی هست با خونیندلانم، زان سبب
غنچه پیراهن درید و سینه من چاک شد
بر فروزد عارض معشوق از اظهار نیاز
روی گل از شرم عشق بلبل آتشناک شد