نالهای کردم، خروش اهل شیون تازه شد
بلبلان را شیوه افغان گلشن تازه شد
بس که عشقم رشکفرمای است، از چشم بتان
هرکه زخمی خورد، داغ سینه من تازه شد
آهی از دل برکشیدم شب به یاد روی دوست
در دل موسی هوای نار ایمن تازه شد
دوش در میخانه چون قدسی به یاد چشم بت
سجدهای کردم که روح صد برهمن تازه شد