کی غم دهر خراب می نابم دارد؟
لعل میگون تو مایل به شرابم دارد
چاک در سینه فکندم که نهم داغ به دل
فکر معموری این خانه، خرابم دارد
کی برم دست به گیسوی تو چون شانه دلیر
که برت خیرگی آینه، آبم دارد
گفتمش روی ترا سیر که خواهد دیدن؟
گفت این دولت جاوید نقابم دارد
نیستم سوخته آتش گل در گلشن
ناله بلبل شوریده کبابم دارد
ترسم از گریه نباشد چه نمایم یا رب
که تغافلزدن سیل خرابم دارد