قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳

پیوسته فکر وصل بتان پیشه من است

کوتاه‌تر ز فکر من اندیشه من است

سنگی اگر به شیشه برد راه سنگ اوست

گر شیشه‌ای به سنگ خورد شیشه من است

۳

زحمت ندید مورچه‌ای زیر پای من

کاین پای نیست، چوب ته تیشه من است

هرجا نهال مهر و محبت شود بلند

چون نیک بنگری ز رگ و ریشه من است

کی آشنا بود دل هرکس به درد عشق

قدسی به من گذار که این پیشه من است