صفی دین پس ازین زخمهای بی شفقت
ز دست چرخ هنوزم نمی رسد ناله
بجز شماتت و یأسم نداد وعده تو
از آن سپس که دو ماهش گذشت از هاله
جواهری که ز مدح تو نظم می کردم
سخات در دل من سرد کرد چون ژاله
چه سودم از ید بیضا چو تو نمی دانی
بیان و حجت موسی ز بانگ گوساله
یکی ازین حرکتها بود که ناگاهی
فرو برد به زمین نام و ننگ صد ساله