کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۱۹ - و قال ایضاً

چارند گواه خواجه اسحق

هر چار بر خرد مصدّق

کانکس که بود برنگ خواجه

مجبول بود ز شّر مطلق

آواز گران و روی فربه

با سرخی موی و چشم ازرق