کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۰۸

ای یاد غمت مونس تنهایی من

وی خاک درت سرمۀ بینائی من

مگذار که فاش گردد اندر عالم

چون حسن تو حال دل سودایی من