کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۹۹

ای شادی آن عهد که بودت غم من

بودی شب و روز مونس و همدم من

در خاطر من نبدکه ناگاه چنین

تو کم ز منی گیری .و گیری کم من