کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۰

اشکم که ز خون این دل ناشادست

از بی آبی ز چشم من افتادست

مگذار که بر خاک درت می غلتد

آخر نه چنانکه هست مردم زادست؟