دل بدان دلنواز خواهم داد
جان بشمع طراز خواهم داد
پس ازین من بدست عشق و هوس
مالش حرص و از خواهم داد
چشم و دل را چو شمع و اتش و آب
مایه و برگ و ساز خواهم داد
مده ای عقل زحمتم بسیار
که جواب تو باز خواهم داد
چند گویی که دل بدو دادی؟
دادم آری و باز خواهم داد
بر سرم عشق ترکناز آورد
تن درین ترکتاز خواهم داد
زین دو در بند دیدگان شب و روز
اشکها را جواز خواهم داد
ار دل از من بناز میخواهد
من بدو از نیاز خواهم داد
نازنین است یار من پیشش
جان شیرین بناز خواهم داد