یارم که ز من نمیکند یاد
جان است و ز تن نمیکند یاد
بگذشت صبا مگر به کویش
دیگر ز چمن نمیکند یاد
برگشت مگر به کوی یوسف
از بیت حَزَن نمیکند یاد
با لؤلؤ آبدارِ دندانش
از دُر عدن نمیکند یاد
از گریه زار و اشک شورم
آن پستهدهن نمیکند یاد
مسکین دل من برفت و دیگر
از کنج وطن نمیکند یاد
انکار مکن اگر نزاری
زان عهدشکن نمیکند یاد