ازرقی هروی » رباعیات » شمارهٔ ۹۵

از جور و ستیز تو به هر بیهده‌ای

در هر نفس از سینه بر آرم سُده‌ای

ای روی تو در چشم رهی بتکده‌ای

مردی نبود ستیزه با دلشده‌ای