کشیدهای می و بالای منظر آمدهای
تو آفتابی و امروز خوش برآمدهای
چو گل، به روی عرق کرده، میرسی از راه
بیا، بیا، که عجب تازه و تر آمدهای!
بیا، که خیزم و از شوق در برت گیرم
که نخل باغ جهانی و در بر آمدهای
سرآمدند به خوبی همه بتان، لیکن
تو نور چشمی و از جمله بر سر آمدهای
چه لطف آمدن و رفتنت خوشست! ای یار
که رفتهای و ز هربار خوشتر آمدهای
به خنده شکرین و عبارت شیرین
هزار بار به از شیر و شکر آمدهای
ز پرتو تو هلالی کنون رسد به کمال
که آفتابی و خوش در برابر آمدهای