«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان
تَنْزِیلُ الْکِتابِ فرو فرستادن این نامه، مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ (۱) از اللَّه است آن توانای تاونده دانا.
إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ ما فرو فرستادیم بتو این نامه براستی، فَاعْبُدِ اللَّهَ پس اللَّه را پرست مُخْلِصاً لَهُ الدِّینَ (۲) پرستش وی را و دین وی را پاک دارنده از شک و نفاق.
أَلا لِلَّهِ الدِّینُ الْخالِصُ آگاه باشید که اللَّه راست سزا و واجب پرستش پاک از انباز گرفتن با او و بگمان بودن در یگانگی او و در سخن او، وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ و ایشان که فرود از اللَّه خدایان گرفتند، ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونا إِلَی اللَّهِ زُلْفی و میگویند نمیپرستیم ایشان را تا مگر نزدیک کنند ما را با اللَّه نزدیکی، إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ اللَّه داوری کند میان ایشان، فِی ما هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ در آنچه ایشان در آن اختلاف میگویند إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی اللَّه راه ننماید، مَنْ هُوَ کاذِبٌ کَفَّارٌ (۳) کسی را که او دروغ زن است ناسپاس ناگرویده، لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَداً اگر اللَّه خواستی که فرزندی گیرد، لَاصْطَفی مِمَّا یَخْلُقُ ما یَشاءُ خود گزیدی از آنچه میآفریند آنچه خواستی، سُبْحانَهُ پاکی و بیعیبی ویراست، هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ (۳) اوست خدای یکتا فرو شکننده همگان.
خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بیافرید هفت آسمان و هفت زمین، بِالْحَقِّ بفرمان روان، یُکَوِّرُ اللَّیْلَ عَلَی النَّهارِ بر میپیچد شب بر روز، وَ یُکَوِّرُ النَّهارَ عَلَی اللَّیْلِ و برمیپیچد روز بر شب، وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ و نرم کرد و روان آفتاب و ماه، کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّی هر دو میروند هنگامی را نام زده کرده از سرانجام جهان، أَلا هُوَ الْعَزِیزُ الْغَفَّارُ (۵) آگاه باشید که اوست آن توانای تاونده آمرزگار پوشنده.
خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ بیافرید شما را از یک تن، ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها پس بیافرید از ان یک تن جفت او، وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الْأَنْعامِ و فرو فرستاد شما را از چهارپایان خوردنی، ثَمانِیَةَ أَزْواجٍ هشت جفت، یَخْلُقُکُمْ فِی بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ میآفریند شما را در شکمهای مادران شما، خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ آفرینشی از پس آفرینشی، فِی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ در سه تاریکی، ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ آن کس که این میکند اللَّه است خداوند شما، لَهُ الْمُلْکُ پادشاهی او راست، لا إِلهَ إِلَّا هُوَ نیست خدایی جز او، فَأَنَّی تُصْرَفُونَ (۶) چون میبرگردانند شما را از راه راست و کار راست و سخن راست!
إِنْ تَکْفُرُوا اگر همه کافر شوید و به نگروید، فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنْکُمْ اللَّه بینیاز است از شما، وَ لا یَرْضی لِعِبادِهِ الْکُفْرَ و بندگان خویش را کفر نپسندد، وَ إِنْ تَشْکُرُوا و اگر سپاس دارید و بگروید، یَرْضَهُ لَکُمْ پسندد آن شما را، وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری و نکشد هیچ بارکشی بار کسی دیگر، ثُمَّ إِلی رَبِّکُمْ مَرْجِعُکُمْ پس با خداوند شماست بازگشت شما، فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ تا خبر کند شما را بآنچه میکردید، إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ (۷) که او داناست بهر چه در دلهاست.
وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ و آن گه که بمردم رسد گزندی، دَعا رَبَّهُ خواند خداوند خویش را، مُنِیباً إِلَیْهِ بازگشته با وی بدل، ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ پس آن گه که او را نعمتی داد از خود وزیر دست او کرد آنچه خواست، نَسِیَ فراموش کرد و بگذاشت، ما کانَ یَدْعُوا إِلَیْهِ مِنْ قَبْلُ آن رنج که اللَّه رامی با آن خواند تا آن را ببرد ازین پیش، وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً و خدای را همتایان گفت و انبازان نهاد، لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِهِ تا خویشتن را از راه سپاس داری گم کند، قُلْ گوی ای محمد، تَمَتَّعْ بِکُفْرِکَ قَلِیلًا روزگار میفرا گذار بکفر خویش روزی چند اندک، إِنَّکَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ (۸) که تو از دوزخیانی.