میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۱۷- سورة بنى اسرائیل- مکیة » ۹ - النوبة الاولى

قوله تعالی: «وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسی‌ تِسْعَ آیاتٍ» دادیم موسی را نه آیت، «بَیِّناتٍ» پیغامهای روشن، «فَسْئَلْ بَنِی إِسْرائِیلَ» پرس از علماء جهودان،«إِذْ جاءَهُمْ» آن گه که بایشان آمد، «فَقالَ لَهُ فِرْعَوْنُ» و فرعون گفت او را، «إِنِّی لَأَظُنُّکَ یا مُوسی‌ مَسْحُوراً (۱۰۱)» من چنین می‌دانم ای موسی که با تو جادویی کرده‌اند.

«قالَ لَقَدْ عَلِمْتَ» گفت نیک دانی، «ما أَنْزَلَ هؤُلاءِ» که نفرستاد این پیغامها را، «إِلَّا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» مگر خداوند آسمان و زمین، «بَصائِرَ» پیغامهای روشن هویدا، «وَ إِنِّی لَأَظُنُّکَ یا فِرْعَوْنُ مَثْبُوراً (۱۰۲» و من می‌پندارم ای فرعون که ترا تباهی و نیستی داده‌اند و هلاک از تو بر آورده.

«فَأَرادَ أَنْ یَسْتَفِزَّهُمْ مِنَ الْأَرْضِ» خواست فرعون که ایشان را از زمین مصر بشکیزاند، «فَأَغْرَقْناهُ» بآب بکشتیم او را، «وَ مَنْ مَعَهُ جَمِیعاً (۱۰۳)» و هر که با وی بود بیکبار.

«وَ قُلْنا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنِی إِسْرائِیلَ» و پس غرق فرعون، بنی اسرائیل را گفتیم، «اسْکُنُوا الْأَرْضَ» اکنون در زمین ایشان در مصر بنشینید، «فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ» چون هنگام رستاخیز آید، «جِئْنا بِکُمْ لَفِیفاً (۱۰۴)» آریم شما را با ایشان بهم.

«وَ بِالْحَقِّ أَنْزَلْناهُ» و براستی فرستادیم این سخن را، «وَ بِالْحَقِّ نَزَلَ» و براستی فرو آمد، «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا مُبَشِّراً وَ نَذِیراً (۱۰۵)» و نفرستادیم ترا مگر شادی رسان و بیم نمای.

«وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ» و قرآنی که آن را پراکنده فرستادیم، «لِتَقْرَأَهُ عَلَی النَّاسِ» تا بر مردمانی خوانی آن را، «عَلی‌ مُکْثٍ» بر درنگی، «وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِیلًا (۱۰۶)» و فرو فرستادیم آن را فرو فرستادنی.

«قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لا تُؤْمِنُوا» بگو ای محمّد بگروید باین نامه یا مگروید، «إِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ» ایشان که ایشان را علم دادند، «مِنْ قَبْلِهِ» پیش از آمدن این نامه، «إِذا یُتْلی‌ عَلَیْهِمْ» هر گه که بر ایشان خوانند این نامه، «یَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ سُجَّداً (۱۰۷)» بر روی می‌افتند بسجود.

«وَ یَقُولُونَ سُبْحانَ رَبِّنا» و میگویند پاکی و بی عیبی خداوند ما را، «إِنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولًا (۱۰۸)» نیست وعدهای خداوند ما مگر کردنی و بودنی.

«وَ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ یَبْکُونَ» و بر روی می‌افتند گریان، «وَ یَزِیدُهُمْ خُشُوعاً (۱۰۹)» و ایشان را خشوع می‌افزاید و نرمی دل.

«قُلِ» بگوی، «ادْعُوا اللَّهَ» او را اللَّه خوانید، «أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ» و اگر خواهید او را رحمن خوانید، «أَیًّا ما تَدْعُوا» بهر کدام که خوانید، «فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنی‌» او راست نامهای نیکو، «وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ» و دعا نه همه ببانگ کن، «وَ لا تُخافِتْ بِها» و نه همه نهان «۱» کن، «وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلًا (۱۱۰)» و میان آن و این راهی گیر میانه.

«وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ» و بگوی ستایش و سزاواری بخدایی اللَّه راست، «الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً» آن کس که فرزند نگرفت،، «وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ» و او را انباز نبود در پادشاهی، «وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ» و او را هرگز ضعف نبود و سستی که یاری بایستی، «وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً (۱۱۱)» و ببزرگی بستای او را و بزرگ دار و بزرگ دان او را بزرگ داشتنی.