میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۱۷- سورة بنى اسرائیل- مکیة » ۶ - النوبة الاولى

قوله تعالی: «قُلْ کُونُوا حِجارَةً» گوی سنگ گردید، «أَوْ حَدِیداً (۵۰)» یا آهن

«أَوْ خَلْقاً مِمَّا یَکْبُرُ فِی صُدُورِکُمْ» یا آفریده‌ای گردید که تا تواند بود نماید در دلهای شما زنده کردن آن، «فَسَیَقُولُونَ مَنْ یُعِیدُنا» میگویند آن کیست که ما را زنده خواهد کرد، «قُلِ الَّذِی فَطَرَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ» بگوی آن کس که نخست بیافرید شما را، «فَسَیُنْغِضُونَ إِلَیْکَ رُؤُسَهُمْ» سرها در تو می‌جنبانند، «وَ یَقُولُونَ مَتی‌ هُوَ» و می‌گویند کی خواهد بود آن، «قُلْ عَسی‌ أَنْ یَکُونَ قَرِیباً (۵۱)» بگوی که مگر نزدیک است آن روز بودن آن بشما.

«یَوْمَ یَدْعُوکُمْ» آن روز که خواند اللَّه تعالی شما را، «فَتَسْتَجِیبُونَ بِحَمْدِهِ» از خاک بیرون آئید او را ستایندگان، «وَ تَظُنُّونَ» و چنان پندارید آن روز، «إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا (۵۲)» که نبودید در خاک مگر اندکی.

«وَ قُلْ لِعِبادِی» بندگان مرا بگوی، «یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ» که با یکدیگر و یکدیگر را سخن نیکو گوئید، «إِنَّ الشَّیْطانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ که دیو در آغالش ساختن و تباهی است میان ایشان، «إِنَّ الشَّیْطانَ کانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوًّا مُبِیناً (۵۳)» که دیو مردم را دشمنی آشکار است.

«رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِکُمْ» خداوند شما داناست بشما، «إِنْ یَشَأْ یَرْحَمْکُمْ» اگر خواهد ببخشاید بر شما «أَوْ إِنْ یَشَأْ یُعَذِّبْکُمْ» یا اگر خواهد عذاب کند شما را، «وَ ما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ وَکِیلًا (۵۴)» و ترا بر ایشان کوشنده و بدارنده نفرستاده‌ایم و نه دل دار و نه کار توان.

«وَ رَبُّکَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» خداوند تو داند سزای هر کسی که در آسمان و زمینست که سزا چیست، «وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلی‌ بَعْضٍ» و ما افزونی دادیم پیغامبران را یک بر دیگر، «وَ آتَیْنا داوُدَ زَبُوراً (۵۵)» و داود را زبور دادیم.

«قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ» بگوی خوانید اینان را که ایشان را خدایان خوانید فرود از اللَّه، «فَلا یَمْلِکُونَ کَشْفَ الضُّرِّ عَنْکُمْ» تا ببینند که نه باز برد گزند توانند از شما، «وَ لا تَحْوِیلًا (۵۶)» و نه گردانیدن سود یا نعمت.

«أُولئِکَ الَّذِینَ یَدْعُونَ» ایشان خود آنند که اللَّه تعالی را خدای میخوانند، «یَبْتَغُونَ إِلی‌ رَبِّهِمُ الْوَسِیلَةَ» بخدای خویش نزدیکی می‌جویند، «أَیُّهُمْ أَقْرَبُ» تا کیست از ایشان که نزدیک ترست باو، «وَ یَرْجُونَ رَحْمَتَهُ» و بخشایش اللَّه تعالی می‌بیوسند «وَ یَخافُونَ عَذابَهُ» و از عذاب او می‌ترسند، «إِنَّ عَذابَ رَبِّکَ کانَ مَحْذُوراً (۵۷)» که عذاب خداوند تو آنست که از آن بپرهیزند سزد.

«وَ إِنْ مِنْ قَرْیَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِکُوها» و هیچ شهری نیست مگر ما هلاک کننده آنیم و میراننده اهل آن، «قَبْلَ یَوْمِ الْقِیامَةِ» پیش از روز رستاخیز، «أَوْ مُعَذِّبُوها عَذاباً شَدِیداً» یا خود عذاب کننده آن بعذابی سخت، «کانَ ذلِکَ فِی الْکِتابِ مَسْطُوراً (۵۸)» آن در علم من کردنی و دانسته و در لوح نبشته.

«وَ ما مَنَعَنا» و باز نداشت ما را، «أَنْ نُرْسِلَ بِالْآیاتِ» که ما گشادیم و فرستادیم هر معجزه و نشان که دشمنان از پیغامبران ما خواستند، «إِلَّا أَنْ کَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ» مگر آنک پیشینیان را نمودیم و آن را دروغ شمردند، «وَ آتَیْنا ثَمُودَ النَّاقَةَ» و آنک دادیم ثمود را ماده شتر، «مُبْصِرَةً» آشکارا و روشن چشمها را دیده‌ور، «فَظَلَمُوا بِها» ستم کردند بر او، «وَ ما نُرْسِلُ بِالْآیاتِ» و ما آیات و معجزات نفرستیم، «إِلَّا تَخْوِیفاً (۵۹)» مگر بیم دادن و وعید نمودن را.

«وَ إِذْ قُلْنا لَکَ» و اینکه می‌گوییم ترا، «إِنَّ رَبَّکَ أَحاطَ بِالنَّاسِ» که خداوند تو تاود با مردمان هر کرا خواهد گیرد، «وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْناکَ» و نکردیم آن دیدار که ترا نمودیم، «إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ» مگر آزمایشی مردمان را، «وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ» و آن درخت نفریده نکوهیده در قرآن، «وَ نُخَوِّفُهُمْ» و می‌ترسانیم ایشان را، «فَما یَزِیدُهُمْ إِلَّا طُغْیاناً کَبِیراً (۶۰)» و نمی‌فزاید ترسانیدن ایشان را مگر گزاف گویی و گزاف کاریی بزرگ.

«وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ» و فریشتگان را گفتیم که سجود کنید آدم را، «فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ» سجود کردند او را مگر ابلیس، «قالَ أَ أَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِیناً (۶۱)» گفت آیا سجود کنم اکنون کسی را که بیافریدی از گل؟!

«قالَ أَ رَأَیْتَکَ» و گفت بینی، «هذَا الَّذِی کَرَّمْتَ عَلَیَّ» این را که برگزیدی بر من، «لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلی‌ یَوْمِ الْقِیامَةِ» اگر باز داری مرا تا روز رستاخیز، «لَأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ» از بیخ کنم من نژاد او را، «إِلَّا قَلِیلًا (۶۲)» مگر اندکی.

«قالَ اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ» اللَّه تعالی گفت شو هر که از پی تو بیاید ازیشان، «فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزاؤُکُمْ» دوزخ پاداش شما همه، «جَزاءً مَوْفُوراً (۶۳)» پاداشی است تمام و سپری کرده.

«وَ اسْتَفْزِزْ» و بخیزان، «مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ» هر که توانی ازیشان ببانگ خویش، «وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ» و بر ایشان انگیزان، «بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ» سواران خویش و پیادگان خویش، «وَ شارِکْهُمْ» و با ایشان انبازی کن، «فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ» در مالهای ایشان و در فرزندان، «وَ عِدْهُمْ» و وعده زندگانی ده، «وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلَّا غُرُوراً (۶۴)» و وعده ندهد مردمان را دیو مگر بفریب.

«إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ» بندگان من نیست ترا بر ایشان دسترسی و توانی، «وَ کَفی‌ بِرَبِّکَ وَکِیلًا (۶۵)» و خداوند تو بسنده و باز پذیرنده است و یار.

«رَبُّکُمُ الَّذِی یُزْجِی لَکُمُ الْفُلْکَ فِی الْبَحْرِ» خداوند شما اوست که خوش می‌رواند و نرم کشتی در دریا شما را، «لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ» تا فضل او جویید از روزی خویش، «إِنَّهُ کانَ بِکُمْ رَحِیماً (۶۶)» که او بشما مهربان است.

«وَ إِذا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فِی الْبَحْرِ» و چون بشما رسد گزند و بیم در دریا، «ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلَّا إِیَّاهُ» گم شود هر چه می‌خوانید بخدایی مگر او، «فَلَمَّا نَجَّاکُمْ إِلَی الْبَرِّ» چون شما را وارهاند با خشکی و دشت، «أَعْرَضْتُمْ» روی گردانید از شکر او، «وَ کانَ الْإِنْسانُ کَفُوراً (۶۷)» این آدمی همیشه ناسپاس است.

«أَ فَأَمِنْتُمْ» ایمن می‌باشید شما که مشرکانید، «أَنْ یَخْسِفَ بِکُمْ جانِبَ الْبَرِّ» که شما را از سویی در زمینی فرو برد، «أَوْ یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حاصِباً» یا بر شما سنگ باران فرستد، «ثُمَّ لا تَجِدُوا لَکُمْ وَکِیلًا (۶۸)» آن گه خود را یاری و پذیرفتگاری و کارسازی نیابید.

«أَمْ أَمِنْتُمْ» آیا ایمن می‌باشید، «أَنْ یُعِیدَکُمْ فِیهِ تارَةً أُخْری‌» که شما را باز باری دیگر در دریا برد، «فَیُرْسِلَ عَلَیْکُمْ قاصِفاً مِنَ الرِّیحِ» و بر شما باد کشتی شکن گشاید، «فَیُغْرِقَکُمْ» تا شما را بآب بکشد، «بِما کَفَرْتُمْ» بآنک بار پیشین ناسپاس گشتید، «ثُمَّ لا تَجِدُوا لَکُمْ عَلَیْنا بِهِ تَبِیعاً (۶۹)» آن گه خویشتن‌ را بر ما متتبع و داوری دار و کین خواه نیابید.