میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۱۱- سورة هود - مکیة » ۸ - النوبة الاولى

قوله تعالی: قالُوا یا شُعَیْبُ گفتند: ای شعیب أَ صَلاتُکَ تَأْمُرُکَ این نمازهای فراوان تو میفرماید ترا، أَنْ نَتْرُکَ ما یَعْبُدُ آباؤُنا که ما را فرمایی تا دست بداریم پرستش آنچه پدران ما می‌پرستیدند، أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِی أَمْوالِنا ما نَشؤُا یا در مالهای خویش آن کنیم که ما خواهیم، إِنَّکَ لَأَنْتَ الْحَلِیمُ الرَّشِیدُ (۸۷) تویی تو آن زیرک راست آهنگ.

قالَ یا قَوْمِ گفت: ای قوم: أَ رَأَیْتُمْ چه بینید و چه گوئید إِنْ کُنْتُ عَلی‌ بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی اگر من بر چیزی راست و کاری درست روشن‌ام از خداوند من وَ رَزَقَنِی مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً و خداوند من مرا از خود روزی داد نیکو وَ ما أُرِیدُ أَنْ أُخالِفَکُمْ و نمی‌خواهم که شوم مخالفت کنم از شما، إِلی‌ ما أَنْهاکُمْ عَنْهُ که شما را می‌باز زنم از آن إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلاحَ نمی‌خواهم مگر باصلاح آوردن و نیک کردن کار شما و کار خویش مَا اسْتَطَعْتُ تا توانم، وَ ما تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ و مرا توان راست داشتن و موافق کردن گفت و کرد و آهنگ نیست مگر بخدای عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ پشت باو باز کردم و کار باو سپردم، وَ إِلَیْهِ أُنِیبُ (۸۸) و با او گشتم و با او گرائیدم.

وَ یا قَوْمِ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شِقاقِی ای قوم شما را بر آن مدارد خلاف کردن با من و ستیز جستن با من أَنْ یُصِیبَکُمْ که بشما رسد مِثْلُ ما أَصابَ قَوْمَ نُوحٍ هم چنان عذاب که بقوم نوح رسید، أَوْ قَوْمَ هُودٍ یا بقوم هود رسید أَوْ قَوْمَ صالِحٍ یا بقوم صالح رسید وَ ما قَوْمُ لُوطٍ مِنْکُمْ بِبَعِیدٍ (۸۹) و قوم لوط از شما نه دور است.

وَ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ و آمرزش خواهید از خداوند خویش، ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ و با او گردید، إِنَّ رَبِّی رَحِیمٌ وَدُودٌ (۹۰) خداوند من بخشاینده است دوست‌دار.

قالُوا یا شُعَیْبُ گفتند: ای شعیب ما نَفْقَهُ کَثِیراً مِمَّا تَقُولُ در نمی‌یابیم ما فراوان ازین که تو میگویی وَ إِنَّا لَنَراکَ فِینا ضَعِیفاً و ترا در میان خویش بیچاره می‌بینیم وَ لَوْ لا رَهْطُکَ لَرَجَمْناکَ و گرنه خاندان تو بودی ما ترا بیرون کردیمی و براندیمی، وَ ما أَنْتَ عَلَیْنا بِعَزِیزٍ (۹۱) و تو بر ما گرامی نه‌ای و نه دریغ.

قالَ یا قَوْمِ گفت: ای قوم أَ رَهْطِی أَعَزُّ عَلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ خاندان من بر شما گرامی‌تراند و بنزدیک شما دریغ‌تر از اللَّه وَ اتَّخَذْتُمُوهُ وَراءَکُمْ ظِهْرِیًّا و شما اللَّه را پس پشت گرفته‌اید، إِنَّ رَبِّی بِما تَعْمَلُونَ مُحِیطٌ (۹۲) خداوند من بکرد شما دانا است.

وَ یا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلی‌ مَکانَتِکُمْ إِنِّی عامِلٌ ای قوم هم چنان می‌باشید و هم چنان می‌زئید و همه کار می‌کنید و من هم چنان می‌باشم و هم چنان می‌زیم و همه کار می‌کنم سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ یَأْتِیهِ عَذابٌ یُخْزِیهِ آری بدانید و آگاه شوید که آن کیست که باو آید عذابی که او را رسوا کند وَ مَنْ هُوَ کاذِبٌ و بدانید که دروغ زن کیست وَ ارْتَقِبُوا إِنِّی مَعَکُمْ رَقِیبٌ (۹۳) چشم میدارید تا من با شما میدارم.

وَ لَمَّا جاءَ أَمْرُنا چون عذاب ما آمد بفرمان ما، نَجَّیْنا شُعَیْباً وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ رهانیدیم شعیب را و ایشان را که گرویده بودند با او بِرَحْمَةٍ مِنَّا ببخشایشی از ما وَ أَخَذَتِ الَّذِینَ ظَلَمُوا الصَّیْحَةُ و فرا گرفت آن ستمکاران را بانک که فریشته زد بر ایشان فَأَصْبَحُوا فِی دِیارِهِمْ جاثِمِینَ (۹۴) تا در سرایهای خویش مرده بیفتادند.

کَأَنْ لَمْ یَغْنَوْا فِیها چنان که گویی هرگز نبودند، أَلا بُعْداً لِمَدْیَنَ دوری بادا و لعنت افزایا مدین را، کَما بَعِدَتْ ثَمُودُ (۹۵) چنان که دوری دید و لعنت شنید ثمود.

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسی‌ بِآیاتِنا و فرستادیم موسی را بسخنان و نشانهای خویش وَ سُلْطانٍ مُبِینٍ (۹۶) و حجّت آشکارا.

إِلی‌ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ بفرعون و کسان وی فَاتَّبَعُوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ فرمان فرعون را پی‌بردند وَ ما أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِیدٍ (۹۷) و فرمان فرعون بر راه راست نبود.

یَقْدُمُ قَوْمَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ در پیش قوم خویش می‌آید روز رستاخیز فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ تا ایشان را بآتش رساند وَ بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ (۹۸) و بد رسیدن جای که بآن رسند.

وَ أُتْبِعُوا فِی هذِهِ لَعْنَةً وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ بر پی ایشان کردند لعنت درین جهان‌ و روز رستاخیز، بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ (۹۹) بد چیز دادند آن کس را که لعنت دادند

ذلِکَ مِنْ أَنْباءِ الْقُری‌ آن از خبرهای شهرها است نَقُصُّهُ عَلَیْکَ می‌گوییم و میخوانیم آن را بر تو مِنْها قائِمٌ هست از آن شهرها که بر پای هست اینز وَ حَصِیدٌ (۱۰۰) و لختی از آن دروده و کنده و نیست کرده.

وَ ما ظَلَمْناهُمْ و ستم نکردیم ما ور ایشان وَ لکِنْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ لکن ایشان ستم کردند بر خویشتن فَما أَغْنَتْ عَنْهُمْ پس بکار نیامد و سود نداشت ایشان را آلِهَتُهُمُ الَّتِی یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ شَیْ‌ءٍ آن خدایان ایشان که میخواندند فرود از اللَّه بهیچ چیز لَمَّا جاءَ أَمْرُ رَبِّکَ آن گه که عذاب آمد بفرمان خداوند تو وَ ما زادُوهُمْ و نفزود آن خدایان ایشان ایشان را غَیْرَ تَتْبِیبٍ (۱۰۱) مگر زیان کاری نمودن.

وَ کَذلِکَ أَخْذُ رَبِّکَ و چنان است گرفتن خداوند تو إِذا أَخَذَ الْقُری‌ که شهرهای دشمنان بعذاب فرا گرفت وَ هِیَ ظالِمَةٌ و ایشان بر خود ستمکار و اللَّه نه بیدادگر، إِنَّ أَخْذَهُ أَلِیمٌ شَدِیدٌ (۱۰۲) گرفتن خداوند تو درد نمای است سخت‌