جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۱۲ - چون حرف نخست از ظالم برود جز سه حرف الم نماند این اشارت به آن است که چون سر به گریبان عدم در خواهد کشید جز الم چیزی نخواهد دید و لفظ سیاست که متضمن سه حرف یاس است مبنی از آن معنی است که می باید که سیاست ظالم متضمن یاس کلی وی بود از ارتکاب مظالم

معدلت سیر تا جهاندارا

زیر حکمت سکندر و دارا

عالم از عدل تو پر آوازه

فضل و جودت برون ز اندازه

عدل را زاد راه فردا کن

ظلم را همنشین عنقا کن

عدل خواهی که بر مزید شود

ظلم باید که ناپدید شود

چون بود شاه معدلت پیشه

واندر آن منقبت یک اندیشه

گو سپه را ز ظلم دار نگاه

زانکه ظلم شه است ظلم سپاه

گرگ چون در رمه روان باشد

جرم بر دامن شبان باشد

ظلم شاخ است و بیخ آن ظالم

شاخ را بیخ پرورد دایم

گر فتد از تو شاخی در کم و کاست

بجهد شاخ دیگر از چپ و راست

بیخ را بر کن از نشیمن بود

تا توانی ز رنج شاخ آسود

تیغ از ظالمان مدار دریغ

عدل را دار در حمایت تیغ

چون سیاست کم از گناه بود

مجرمان را چه انتباه بود

زجر کم دفع ظلم نتواند

فصد ناقص مرض بشوراند