جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۷ - اشارت به تقسیم محبت به ذاتی و صفاتی و افعالی و آثاری

یا بود عشق منتشی از ذات

یا بود منبعث ز حسن صفات

یا ز افعال یا ز آثارش

می شمر منحصر درین چارش

۳

عشق ذات آن بود که باشد دل

سوی حق خالی از غرض مایل

باز یابد ز خویشتن طلبی

که نباشد معینش سببی

کششی خیزد از درونه جان

که عبارت ازان کشش نتوان

۶

هم عبارت ازان بود کوتاه

هم اشارت در آن بود گمراه

گر بپرسی که کیست محبوبیت

زین تک و پوی چیست مطلوبت

خوابت از چشم اشکبار که برد

صبرت از جان بیقرار که برد

۹

رو به ره داشت جان آگاهت

چون فتادی ز ره که زد راهت

در جواب سؤال ماند لال

دم نیارد زد از حقیقت حال

هر چه بر خاطرش شود ظاهر

باشد از حسب حال او قاصر