ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۰

بلبل از شاخ گل زند هوهو

نغمه کبک و بانگ تیهو هو

بگذر وقت گل به باغ بهار

بشنو از مرغزار آهو هو

در رخ و زلف آن نگار نگر

تا بگویند ترک و هندو هو

می نماید بعینه گویی

زان میان دو چشم جادو هو

چشم و ابرو و غمزه دلجویند

فَتحا شَیت لَن یَضلُّوا هو

بنگر ابن حسام از چپ و راست

بِشِنو ، دم به دم ز هر سو هو

ما هم او و او همه ماییم

هو و هوهو و هو و هوهو