مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۳

روزی که چو باد پیش من برگذری

دردسر و رنج دل و خون جگری

وآن شب که چو مه به روی من در نگری

نور جگر و قوت دل و تاج سری