مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۶

شد صالح و از همه قیامت برخاست

بارید ز چرخ بر سرم هر چه بلاست

گر شوییدش به خون این دیده رواست

در دیده من کنید گورش که سزاست