مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸

امروز به شهر هست همنام تو بیست

عاشق همه زیر سایه بام تو زیست

ای دوست ندانی که دلارام تو کیست

ای عشق نه آگهی که در دام تو چیست