مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱

تابنده ماه باز برآراستی

بوینده مشک باز بپیراستی

برخواست نعره از دل لهو و نشاط

تا باده برگرفتی و برخاستی

جام بلور بر کف شاهانه دور

همچون بلور تابان آراستی

آراسته چو سرو فراز آمدی

باغ بساط شاه بیاراستی

شادی روی تو که همی بامداد

شادی طبع شاه جهان خواستی

مسعود شهریاری کز عدل او

پذرفت کار دولت و دین راستی