مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۳ - اسیر خوبان

اگر اسیر کسی ام که میر خوبان شد

نه من نخست کسی ام کاسیر خوبان شد

شکیب کردن نادلپذیر دان ز دلی

که بسته سخن دلپذیر خوبان شد

نباشد ایمن گر کوه را سپر سازد

تنی که او هدف زخم تیر خوبان شد