مرا گر چو من دوستداری نباید
مرا نیز همچون تویی کم نیاید
جدایی همی جویی ازمن ولیکن
ترا گر بشاید مرا می نشاید
چرا مهربانی نمایم کسی را
که پیوسته نامهربانی نماید
چرا دل نهم بر دل جنگجویی
که دل زو همه درد و رنج آزماید
دل آن را دهم کو به دل دادن من
بر افروزد و شادمانی فزاید
چو دل دادم آنگه سوی دل گرایم
تن آنجا گراید کجا دل گراید
دلم نازک و مهربانست ورنی
درین کار گفتار چندین چه باید