امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۸

گل رنگ نگار ما ندارد

بوی خوش یار ما ندارد

ماییم و دیار بی نشانی

کس میل دیار ما ندارد

ما کار به کار کس نداریم

کس کار به کار ما ندارد

با ما سخن سمن مگویید

کو بوی بهار ما ندارد

با ما صفت چمن مخوانید

کو نقش نگار ما ندارد

لاله ز چه سرخ گشت، گر شرم

از لاله عذار ما ندارد

خون بار چو خسرو از کنارت

کو میل کنار ما ندارد