صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۸۱

آنچه می دانیش روی به خون اندوده ای است

آنچه سروش می شماری تیغ زهرآلوده ای است

آنچه برگ عیش می دانی درین بستانسرا

پیش چشم اهل بینش دست بر هم سوده ای است