صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۲ - شفای شه به دعا از خدا طلب کرده

خدایا شاه ما را صحت کامل کرامت کن

به غیر از درد دین از دردها او را حمایت کن

ز نبض مستقیم او بود شیرازه عالم را

جهان را مستقیم از صحت آن پاک طینت کن

به حول و قوت خود رفع کن ضعف مزاجش را

مبدل رنج آن جان بخش عالم را به صحت کن

گرانی بیش ازین آن جان عالم برنمی دارد

به جان دوستان درد و غم او را حوالت کن

اگر چه نیست لایق جان ما بهر نثار او

نثار مقدم آن شهسوار دین و دولت کن

به لطف خویش بردار انحراف از طبع او یارب

ز شمشیر کج او ملک را با استقامت کن

دعای صحبت او می کنند از جان و دل عالم

دعای خلق را در حق او یارب اجابت کن

درین موسم که عدل از مهر عالمتاب شد میزان

مزاجش معتدل یارب به میزان عدالت کن

ز نوبت چون گزیری نیست فرمان بخش عالم را

غم و تشویش او را منحصر در پنج نوبت کن

ز نور جبهه او چشم عالم روشنی دارد

چراغ عالمی روشن ازان خورشید طلعت کن

ندارد غیر ازین وردی زبان خامه صائب

که یارب شاه ما را صحت کامل کرامت کن