صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۷۶

سیرآب در محیط شدم ز آبروی خویش

در پای خم ز دست ندادم سبوی خویش

در حفظ آبرو ز گهر باش سخت‌تر

کاین آب رفته باز نیاید به جوی خویش

خاک مراد خلق شود آستانه‌اش

هر کس که بگذرد ز سَر آرزوی خویش

از نوبهار عمر وفایی نیافتم

چون گل مگر گلاب کنم رنگ و بوی خویش

از مهلت زمانهٔ دون در کشاکشم

ترسم مرا سپهر برآرد به خوی خویش

دایم ز گفتگوی حق، آزار می‌کشم

درمانده‌ام چون عنبر سارا به بوی خویش

صائب نشان به عالم خویشم نمی‌دهند

چندان که می کنم ز کسان جستجوی خویش