عارفان را نکهت سیب ذقن جان میدهد
طفل مشرب جان برای نارپستان میدهد
با سبکروحان به نقد دل گرانی چون کنم؟
شمع در راه نسیم صبحدم جان میدهد
سر به دنبال جنون عشق نه، کاین باد دست
وسعت خاطر بیابان در بیابان میدهد
دل ز فکر پوچ خواهد باخت خود را چون حباب
کشتی ما را سبکباری به طوفان میدهد
پیش دریا آبروی خود چرا ریزد سد؟
قطرهای دارد گدایی، ابر نیسان میدهد
سهل باشد بند کردن ناخنی بر بیستون
پیش برق تیشه من کوه میدان میدهد