از حریص افزون به قانع فیض احسان میرسد
روزی مور از شکرخند سلیمان میرسد
حاصل عالم بود از قانعان، کز کشتزار
هرچه از موران زیاد آید به دهقان میرسد
بید میگردد پس از خشکی برومند از نبات
از سر منصور دار آخر به سامان میرسد
حلقه درگاه امیدست چشم انتظار
بوی پیراهن به داد پیر کنعان میرسد
حسن را دارد سپند از چشم بدبینان نگاه
ناله بلبل به فریاد گلستان میرسد
وصل میخواهی، تلاش خاکساری کن که گرد
تا نفس را راست میسازد به دامان میرسد
تیرهروزان خوب میدانند صائب قدر هم
شام زلف آخر به فریاد غریبان میرسد