چندکار سخت و مشکل را برایت بشمرم
بشمر ار مشکلتر از این پنج داری، ای حکیم
اولا از شهر تهران تا لب بحر خزر
کندن از توچال شمران شاهراهی مستقیم
ثانیا ازکوه شمران بیوجود تکیهگاه
پل کشیدن تا به کوه حضرت عبدالعظیم
ثالثا بیزحمت غواص از بحر خزر
صید با کج بیل کردن نیمهشب، دُرّ یتیم
رابعاً از روی چالاکی به یکدم ساختن
قلهٔ هیمالیا را با دم چاقو دو نیم
خامسا در قعر دریا آتشی افروختن
وز شرارش آسمان را با زمین کردن لحیم
صعبتر زین پنج دانی چیست؟ از روی طمع
آش کشکی سور بگرفتن از آقای قویم
هست ممکن فرض هر معدوم، لیک این فرض سور
در جهان باشد عدیم اندر عدیم اندر عدیم!