به حیرتم که اجانب ز ما چه میخواهند؟
ملوک عصر ز مشتی گدا چه میخواهند؟
ز فقر مردیم، از نان ما چه میشکنند
به جان رسیدیم، از جان ما چه میخواهند؟
نوا نوای کسی بود و رقص رقص کسی
درین میان ز من بینوا چه میخواهند؟
خطا نمود شه و اجنبی سزایش داد
ز ملتی که نکرده خطا چه میخواهند؟
اگر به مسکو و باکو کسی گناهی کرد
ز بصره و نجف و کربلا چه میخواهند؟
ز هند و بصره گرفتند تا به مصر و حجاز
خدا قبول کند! از خدا چه میخواهند؟
به بیع قطع خریدند مملکت را مفت
در این معامله غیر از رضا چه میخواهند؟
از آب حمام اینان گرفتهاند رفیق
ز آبروی چنین آشنا چه میخواهند؟
روا بود که بمیرند مردم از زن و مرد
ز عزتی که ندارد بقا چه میخواهند؟