دیشب آن شوخچشم پاریسی
رقص را پایهٔ نکو برداشت
گاه دستی به اشتها افشاند
گاه پایی به آرزو برداشت
قصه کوته حجاب عفت را
ماهرانه ز پشت و رو برداشت
ناگهان پای نازکش لغزید
بر زمین خورد و های و هو برداشت
دل ز جا جست و همچو گل ز زمین
بدن نازنین او برداشت
دل مسکین ز بیم زحمت یار
گفتگو کرد و جستجو برداشت
یار دستی کشید در بن ناف
پرده از روی گفتگو برداشت
گفتم ای دوست حقهات بشکست
گفت نشکست لیک مو برداشت