مردن اندر شجاعت ادبی
بهتر از چاپلوسی و جلبی
من بر آنم که نیست زیر سپهر
صفتی چون شجاعت ادبی
نجبای جهان شجاعانند
به شجاعت در است منتجبی
راست باش و مدار باک از کس
این بود خوی مردم عصبی
سخترویی ز گربزی بهتر
احمدی خوبتر ز بولهبی
چشم بردار از آن کسان که سخن
بیخ گوشی کنند و زیر لبی
سخنی راستا به مذهب من
به ز سیصد نماز نیمشبی
گفتهای عامیانه لیک صریح
به ز هفتاد خطبهٔ عربی
طفل گستاخ نزد من باشد
پیر و، آن پیر چربهگوی، صبی
در جهانند بخردان و ردان
کمتر و بیشتر جبان و غبی
تو از آن مردمان کمتر باش
این بود معنی فزونطلبی
یار اهریمنند مکر و دروغ
اینچنین گفت زردهشت نبی
از حَسَب مرد را شرف خیزد
چیست فخر شرافتِ نَسَبی؟
هان تو گستاخی و شجاعت را
هرزهلایی مگیر و بیادبی
باادب باش و راست باش و صریح
ره حق جوی از آنچه میطلبی
مگزین مذهب از برای ذهب
این بود فخرِ دورهٔ ذهبی