گل شکفت و آن گل رخسار یاد آمد مرا
سرو دیدم آن قد و رفتار، یاد آمد مرا
صبح، دیدم قطرِهٔ شبنم به روی برگ گل
زان لب و دندان گوهر بار، یاد آمد مرا
چون به طرف گلستان آمد سحر باد صبا
از نسیم روحبخش یار، یاد آمد مرا
روی گل دیدم، گریبان چاک کردم غنچه را
هر زمان کان سرو خوشرفتار، یاد آید مرا
شب صبوحی پیش اهل دل ز هامون میگذشت
زان دل دیوانهٔ افگار، یاد آمد مرا