شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴۴

به حق آل محمد به نور پاک علی

که کس نبی نشده تا نگشته است ولی

ولی بود به ولایت کسی که تابع اوست

موالیانه طلب کن ولی ولای علی

به هر چه می نگرم نور اوست در نظرم

تو میل مذهب ما کن مباش معتزلی

لطیفه ایست بگویم اگر تو فهم کنی

که دید صورت و معنی حادث ازلی

اگر تو صیرفی چهارسوی معرفتی

چرا به پول سیه سیم خویش می بدلی

قبا بپوش و کمر بند و باش درویشی

چه حاصلست از آن تاج خرقهٔ عملی

ببین در آینهٔ ما به دیدهٔ سید

که تا عیان بنماید به تو خفی و جلی