لذت رند مست ما دانیم
عادی می پرست ما دانیم
دل به میخانه رفت خوش بنشست
نیک جائی نشست دانیم
نقد گنجینهٔ حدوث و قدم
در وجود آنچه هست ما دانیم
جام می را مدام می نوشیم
توبهٔ ما شکست ما دانیم
رند مستیم و دامن ساقی
خوش گرفته به دست ما دانیم
دل ما تا ابد به عهد خود است
از ازل عهد بست ما دانیم
تو چه دانی که ذوق سید چیست
ذوق این میر مست ما دانیم