شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۰

آن وتر که غیر او احد نیست

اصل عدد است و از عدد نیست

گر دیدهٔ احولی دو بیند

چشمش بنگر که بی رمد نیست

هر هست که نیستی پذیرد

هستیت نهادن از خرد نیست

چون مظهر حضرت الهند

نیکند تمام و هیچ بد نیست

خود نیست به نزد نعمت الله

چیزی که وجود او به خود نیست