حکایتیست مرا از که از کسی که بود او
چه کار داری برگو بکن سوال بفرما
ز اسم گویمش آری ز رسم نیز بدیده
که باشد او علی عسکر کنون ز شغلش بسرا
حجابم آید غربیله خوب نیست بیان کن
برد لحاف برای که هرکه زر دهد او را