مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱۹

پیشتر آ می لبا تا همه شیدا شویم

بیشتر آ گوهرا تا همه دریا رویم

دست به هم وادهیم حلقه صفت جوق جوق

جمع معلق زنان مست به دریا دویم

۳

بر لب دریای عشق تازه بروییم باز

های که چون گلستان تا به ابد ما نویم

وز جگر گلستان شعله دیگر زنیم

چون ز رخ آتشین مایه صد پرتویم

جوهر ما رو نمود لیک از آن سوی بحر

آه که تو زین سوی آه که ما زان سویم

۶

شاه سوارا به سر تاج بجنبان چنین

تاج تو را گوهریم اسپ تو را ما جویم

بر سر دارش کنیم هر کی بگوید یکیم

آتش اندرزنیم هر کی بگوید دویم