سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۱

یکی را از دوستان گفتم: امتناع سخن گفتنم به علّتِ آن اختیار آمده است در غالبِ اوقات، که در سخنْ نیک و بد اتّفاق افتد و دیدهٔ دشمنان جز بر بدی نمی‌آید. گفت: دشمن آن به که نیکی نبیند.

وَ اَخُو الْعَداوَةِ لا یَمُرُّ بِصالِحٍ

اِلّا وَ یَلْمُزُهُ بِکَذّابٍ اَشِرْ

هنر به چشم عداوت بزرگتر عیب است

گل است سعدی و در چشم دشمنان خار است

نورِ گیتی‌فروزِ چشمهٔ هور

زشت باشد به چشمِ موشکِ کور