سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۴

پیش یکی از مشایخ گله کردم که: فلان به فساد من گواهی داده است.

گفتا: به صلاحش خجل کن!

تو نیکو روش باش تا بدسگال

به نقص تو گفتن نیابد مجال

چو آهنگ بربط بود مستقیم

کی از دست مطرب خورد گوشمال