کسی مژده پیش انوشیروانِ عادل آورد. گفت: شنیدم که فلان دشمنِ تو را خدای ،عَزَّ وَ جَلَّ، برداشت.
گفت: هیچ شنیدی که مرا بگذاشت؟
اگر بمُرد عَدو، جایِ شادمانی نیست
که زندگانیِ ما نیز جاودانی نیست