اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۶۰ - بتان تازه تراشیده‌ای دریغ از تو

بتان تازه تراشیده‌ای دریغ از تو

درون خویش نگاه دیده‌ای دریغ از تو

چنان گداخته‌ای از حرارت افرنگ

ز چشم خویش تراویده‌ای دریغ از تو

به کوچه‌ای که دهد خاک را بهای بلند

به نیم غمزه نیرزیده‌ای دریغ از تو

گرفتم اینکه کتاب خرد فروخواندی

حدیث شوق نفهمیده‌ای دریغ از تو

طواف کعبه زدی گرد دیر گردیدی

نگه به خویش نپیچیده‌ای دریغ از تو