اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۱۵ - تهذیب

انسان که رخ ز غازهٔ تهذیب بر فروخت

خاک سیاه خویش چو آئینه وانمود

پوشید پنجه را ته دستانه حریر

افسونی قلم شد و تیغ از کمر گشود

این بوالهوس صنم کدهٔ صلح عام ساخت

رقصید گرد او به نواهای چنگ و عود

دیدم چو جنگ پرده ناموس او درید

جز یسفک الدما و «خصیم مبین» نبود